بالاخره دیر یا زود زمان اعتراف میرسد، اینکه همه این مدت خودت را گول زدهای..
که حتی با وجود داشتن شوهر و تعهدی که به او و فرزندش داری، عشق گونهای دیگر از حیات است که تو به آن ایمان داری...
بعد از سالها انگار عشق به آن مرد چشم گربهای در تو همچون آتشفشان خاموشی بوده که هر لحظه به بیدار شدنش امیدوار بودهای...
حالا دوباره گدازههای این عشق جاری شده...
راستش قضاوت درباره عشق میان یک مرد متاهل که دارای یک فرزند است و زنی مطلقه که حالا با مردی ازدواج کرده که فرزندی هم دارد، سخت است ولی هم آن مرد و هم این زن از دوستانم هستند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر