۱۳۹۶ بهمن ۲, دوشنبه

۱۳ روز دیگر

دیشب بارون زده بود و صبح همه‌جا خیس بود، دمای هوا نسبت به چند روز قبل بالاتر رفته. مسیر خونه تا کلاس ۴۰ دقیقه‌اس، وسط رله با همسر مرد کتک‌خورده چند روز قبل همراه شدم و با زبون دست و پاشکسته‌ام بهش گفتم که لحظه شماری می‌کنم برای پایان کلاس‌ها. گفتم که هیچ نظم و جدیتی در کلاس برقرار نیست و بچه‌ها هم که کلن خونه خاله‌اس براشون. نه ساکت می‌شن و نه اجازه می‌ون که افرادی مثل من چیزی یاد بگیرن یا تمرین‌ها رو حل کنن. اونم به‌شدت از وضع کلاس و رفتار معلم‌ها ناراضی بود. چه می‌شه کرد؟ هیچ، فقط ۱۳روز دیگه باید تحمل کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر