۱۳۹۷ آبان ۲۵, جمعه

کجایی ای آفتاب؟

در حالی که قرار بوده این چند روز آفتابی باشه ولی حسابی ابری و هوا برفیه.‌کلن همه چی بهم ریخته از جمله آب و هوا.
دیروز خبر تجاوز رو خوندم و کمی بعد خیلی اشتباهی عکس رو دیدم. چرا؟ اعصابم خرد و خاکشیر شد و توییتر رو بستم تا بعد. دعوا سر انتشار عکس بود و مثل همیشه چن ساعت این دعواها ادامه داره و بعد موضوع بعدی شروع میشه.
کمربند طبی گرفتم ولی هر بار می‌بندم بچه فعالیتش شروع میشه و وقتی بازش می‌کنم آروم میشه هر چند کمربند رو سفت و محکم هم نمی‌بندم. ترجیح می‌دهم شرایط بچه خوب و راحت باشه تا خودم کمتر درد بکشم.
طوبی و معنای شب رو بالاخره رو‌کتابخوان می‌خونم. زندگی طوبی و سرسختی‌هاش انقد کشش داره که سختی نگاه کردن به صفحه کتابخوان رو تحمل کنم.
امروز ساعت چهار تا پنج صبح خواندنش و تا چند روز دیگه تمومش می‌کنم.
تصمیم داشتم این چند روز لباس های بچه رو بشورم و از آفتاب برا خشک‌کردنش استفاده کنم که زهی خیال باطل.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر