امروز پنجشنبه است و هوا ابری و خاکستری. دیروز اینترنت گوشیها هم قطع بوده و آدمهای کمتری وصل شدند. سطح خشونتها وحشتناکه. حتی توان جسمی برای دیدن ویدئوها ندارم. تقریبا هر روز با سردرد و تهوع پرت میشم وسط تخت.
درد یکی دو تا نیست، دردهای شخصی، دردهای زندگی شخصی، درد تحمل آدمهای عوضی، درد تحمل حکومت عوضی...دردهایی که فقط هستن بدون درمان و چارهای.
نمیدونم تا کی مردم تو خیابونها طاقت میارن و از اون طرف هم نمیدونم کی قرار این فریاد تظلمخواهی وارد خونهی تکتک آدمها بشه تا بفهمن همه باید پشت هم باشن، نه عدهای اون وسط و بقیه مشغول گذران زندگی معمولی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر