پشت در کلاس گفتاردمانی بچه نشستهام. بیرون هوا بارونی و خاکستری است. با وجود چترهای که داشتیم نیمه خیس به کلاس رسیدیم.
توی راه داشتم به شعارهای این روزها فک میکردم. از همه زیباتر شعار زن زندگی آزادی...این روزها افراد زیادی این شعار را فریاد میزنند ولی جدا از موجهای برخاسته و جو ایجاد شده مطمئن افراد کمی هستند که به این شعار باور دارند. آدمهایی که در زندگی عادیاشان از هر تلاشی برای آزاد زن کوتاهی نمیکنند، افراد بسیاری هستند که فحشهای خواهر و مادر نقل دهانشان است و بعد هشتگ میزنند برای خواهر برای مادر و الخ...
جوی همراه با زنان برخاسته ولی در اکثر خانهها زنان هنوز از ترس آسیبهای جسمی و روانی مجبور به سکوت هستند، در تنهایی و سکوت روزگار میگذرانند و از اینکه مردها این روزها این چنین به دنبال شعارها هستند تعجب میکنند.
کاش مردهایی که این روزها هشتگ میزنند، در خیابانها شعار میدهند و پوستر زن زندگی و آزادی رو بر دیوارها میچسبانند کمی به واقعیت زندگی شخصی خود نگاه کنند و ببینند رفتار و گفتار روزمرهشان چه تناسبی با شعاری که میدهند دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر