خودم را پرت کردم وسط یه دورهی جامع. بعد وقتی انلاین سرکلاس هستم انقدر بچهها سر و صدا میکنن تقریبا چیزی نمیفهمم و خدا رو شکر همهی کلاسها ضبط میشه. دو هفته اس دارم تلاش میکنم کلاسهای رایانه رو گوش کنم ساعتها میگذره و پیشرفتم در حد ربع ساعت بوده از بس که هر کی از یه ور دنبال مامان میگرده. مامان نگو کارآگاه گجت. به دستهای پرتوان در حد هشت تا و پاهای پرتوانتر در حد ۱۰ تا حداقل نیاز دارم حتی چند جفت چشم اضافه میخوام. بعد میگم چرا این مدت مدام میگرنهای لعنتی سنگین و حالت تهوع دارم؟!
خلاصه وقتی فرصت میکنم گوش میدم و مینویسم خیلی حس خوبی دارم، اینکه هنوز از یادگرفتن خوشحال میشم و اصلا میتونم بفهمم چی به چیه. بعد از مدتها خودکار گرفتم دستم و چقد بدخط، کند و تباه شده بود نوشتنم حتی دست درد و مچ درد داستم تا چند روز ولی الان پیشرفت کردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر