دیشب از شدت سردرد و تهوع حدود ده خوابیدم. نمیدونم کی بود که از فشار دستشویی بلند شدم. گفتم سمت گوشی نمیرم ولی رفتم و دیدم وای وای که چند دقیقهاس حمله کردن و...
انقد تا خود صبح جنازهی روانم به فنا رفت که...
فحشم نمیاد، حرفم نمیاد اصلا یه حال گه و گندی که توصیفی براش ندارم. استیصال واقعی، نکبت و بدبختی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر