۱۴۰۴ تیر ۱, یکشنبه

برزخ۶

 دیشب از شدت سردرد و تهوع حدود ده خوابیدم. نمی‌دونم کی بود که از فشار دستشویی بلند شدم. گفتم سمت گوشی نمی‌رم ولی رفتم و دیدم وای وای که چند دقیقه‌اس حمله کردن و...

انقد تا خود صبح جنازه‌ی روانم به فنا رفت که...

فحش‌م نمیاد، حرفم نمیاد اصلا یه حال گه و گندی که توصیفی براش ندارم. استیصال واقعی، نکبت و بدبختی...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر