۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

بهار نارنج

چند روز پیش که توی بازار بودم و در مغازه صنابع دستی مشغول تغذیه روحی، روانی و بصری! تعدادی از مسافر هم آمدند داخل مغازه.
می‌گفتند سال‌های قبل، همین روز‌ها که می‌آمدند همه جا پر از عطر بهارنارنج بوده ولی امسال خبری از غوغای عطر بهارنارنج‌ها نیست.
راست می‌گفتند سال‌های قبل این موقع، عطر بهار نارنج‌ها خیلی بیشتر از این‌ها بود. در اکثر کوچه‌ها و خیابان‌ها این عطر جادویی حال آدمی را اساسا جا می‌آورد.
ولی امسال از آن همه عطر و بو خبری نیست، کمتر شده.
قضیه این است که مسافرهای نوروزی به درخت‌ها رحم نمی‌کنند حتی مردم همین شهر.
وقتی می‌بینند درخت نارنجی پر از شکوفه است می‌افتند به جانش.
یکی برای فروکش کردن ذوق و شوق‌اش آن یکی برای پولی که بابت فروش هر کیلو بهار نارنج روانه جیبش می‌شود.
پ.ن: به طور معمول بخشی از بهارنارنج‌ها روی زمین می‌ریزد و می‌شود از ه‌مان‌ها استفاده کرد ولی اینکه یکی آویزان درخت شود و بهارهای سفید و کوچک را از شاخه‌ها جدا کند دردناک است.

۱ نظر:

  1. اوم... من و بردی به حال و هوای شهرم... اینطور به نظر میاد که هم ولایتی هستیم! شمالی هستی؟!

    پاسخحذف