۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

شب نويسي يك جغد تازه كار

ساعت نزدیک 2:30 دقیقه است و من بیدار.
گفته بودم این دهه‌ی زجر است و حالا که گاو من یکی دچار چند قلو زایی شده، مجبورم این موقع از شب بیدار باشم و گزارش عملکرد سی سال صلابت بنویسم.
دیروز به قدری کار و خبر آوار شده بود بر این سر مبارک، که تازه ساعت هفت شب وقتی خواستم با کت قهوه‌ای خداحافظی کنم و کیک روی میزش را دیدم، یادم آمد ازصبح تنها چایی خوردم.
دیروز در همایش بررسی فرصت‌های تجاری ایران و عراق با آقایی آشنا شدم، که چهره‌اش برایم آشنا بود.
شیرازی مقیم عراق بود و رییس هیات مدیره یک شرکت تبلیغاتی.
حرف‌هایش رابخوانید:
ایران با عراق بیش از 1200 کیلومتر مرز مشترک و 14 بازارچه مشترک دارد. تراکم جمعیتی عراق نزدیک مرزهایش با ایران بیشتر است و فرهنگ مشترک بین مردمان ساکن هر دو کشور، برترین موقعیت‌ها را برای فعالیت تجاری دو کشور فراهم کرده است.
ولی عدم بهره‌گیری مناسب از این امکانات بالقوه موجب شده ایران دررتبه هفتم تبادل تجاری با کشور عراق قرار گیرد.
می‌گفت: اطلاع رسانی صحیح از سوی رسانه‌های عمومی ایران در باره‌ی وضعیت عراق صورت نمی‌گیرد و این بزرگترین جرم و خیانت به بازار ایران است؛ چون سرمایه‌گذاران ایرانی جرات ورود به بازار عراق را ندارند در حالی که کشوری مثل ترکیه سالانه با رقم 9 میلیارد دلار صادرات به عراق رتبه اول صادرات به این کشور را به خود اختصاص داده است.
حتی عربستان صعودی بدون داشتن یک بازارچه مرزی و با ترانزیت کالا از طریق کویت میزان صادراتش به عراق نزدیک رقم صادرات ایران به این کشور است.
با توجه به اینکه عراق زیربنای اقتصادی ندارد، یک مصرف کننده‌ی صرف کالا است و بازار هدف مهمی برای تجارت محسوب می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر