۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

حرف دل

از چه مي ترسم
ترس های الهام زمینی، از روی همین زمین شروع می شود.
یک- از مارمولک می ترسم(وحشتناک).
دو- از صدای آژیر خطر می ترسم، باشنیدن صدای آژیر یاد یک صبح می افتم. موشکی چند خیابان آن طرف تر از خانه ی ما، خواب خانواده ای را همیشگی کرد. صبح خیلی زود بود همه سراسیمه به داخل کوچه آمده بودند، همه ترسیده بودند، بچه ها گریه می کردند و...
با گذشت بیست و چند سال از آن صبح نفرت انگیز، تصویرش هنوز شفاف است.
سه- واژه ی جنگ به اندازه ی کافی ترسناک و وحشت آور است، خودش که دیگر...
چهار- این روزها، حتی تصور اینکه آقای قشنگ دوباره رییس جمهور شود، بسیار ترسناک است. من از تکرار این روزهای سیاه می ترسم.
پنج- بقیه ی ترس هایم با مانی عزیز مشترک است.
چه خوب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر